معماری زندگی | مراقب نفوذ تفکر لیبرالی درمعماری شهر باشید
تاریخ انتشار: ۷ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۷۸۵۰۲
گروه زندگی - مینا فرقانی: نفهمیدیم چه شد که از آن خانههای ویلایی با آسمان و درخت و ایوان و حوض، تبعید شدیم به «آوارتمان»های کوچکی که آسمانی برایمان باقی نگذاشتهاند.
سهراب خدابیامرز میگفت «هر کجا هستم، باشم! آسمان مال من است!» و در ادامه نسبت به پنجره هم ادعای مالکیت داشت. وصف مایملک ما بود. حیاط داشتیم و پنجره.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«حسین کریمی» پژوهشگر، طراح و مدرس معماری و شهرسازی اسلامیایرانی
قصد داریم در سلسلهگزارشهای «معماری زندگی» به معماری در سبک زندگی ایرانی و اسلامی بپردازیم. «حسین کریمی»، پژوهشگر، طراح و مدرس معماری و شهرسازی اسلامیایرانی در این مسیر همراه ماست.
آپارتمانهایی که آسمان را بالا میکشند
ناگهان همسایهٔ پشتی قصد کوفتن و ساختن و کپیپیست کردن خانه کرد. خانه که چه عرض کنم؟ لانه! در فاز اول که کارگران مشغول کار بودند و دید کامل به خانهٔ ما داشتند، رفتن به حیاط و زیارت آسمان را تعطیل کردیم. از شدت سروصدا و پراکندگی ریزگرد و درشتگرد در فضای خانه که بگذریم، مسدود شدن پنجره (یعنی روزنهٔ هوا و نور) را نمیشد نادیده گرفت. نهایتاً در این فاز، خانهٔ ما شد تاریکخانهای با صددرصد وابستگی به انرژی الکتریکی! و تو چه میدانی فرق نور آفتاب با نور لامپ کممصرف را!
آغاز فاز دوم را از اینجا فهمیدیم که کارگران، آنطرف ساختمان مشغول کار شدند و سروصدا کم شد. لکن آنچه از دسترنج آنها دیدیم، غول هشتطبقهٔ قویالهیکلِ زشتاندامی بود که آسمان خانهٔ ما را بالا کشیده بود! حالا ما نور خانه و آسمان حیاطمان را از کی طلبکاریم؟!
این آپارتمانها و برجها چه جایگاهی در معماری ایرانی اسلامی دارند؟
اصل مسأله تفاوت در جهانبینی است
سالهاست متخصصان معماری و شهرسازی در نقد هنر وارداتی و اهمیت هویت، در مصادیق هنر وارداتی مثل آشپزخانهٔ اُپن، پنجرههای وسیع، حریم در معماری و... متوقف میشوند. اما این نقدها به نتیجهٔ خاصی نمیرسد. کریمی دلیلش را این میداند که «وقتی مشکلات بهصورت بنیادین ریشهیابی نمیشوند و نقد مسائل در حد مصادیق باقی میماند، مسأله حل نخواهد شد. «هویت» بسیار فراتر از این موضوعات است. این ماجرا به تفاوت پارادایمها یعنی بستر تفکر و نوع جهانبینی دولتها و مجموعههای فرهنگی بازمیگردد که میبایست هدف خود را در نقد هنرهای وارداتی تا این حد ارتقا دهند.»
اما جهانبینی چیست؟ «نگرش ما به خودمان، انسانهای دیگر، طبیعت و بهویژه نگرش ما به خداوند. جهانبینی، همهٔ داشتهٔ ما انسانهاست. وقتی جهانبینی خود را با غرب مقایسه میکنیم دو دنیای متفاوت و متضاد را میبینیم!»
انسانِ قرآن یا انسانِ غرب؟
انسانِ قرآن از بیخ و بنیان با انسانِ غرب متفاوت است. انسان در 2500 سال تمدن غرب، «زئون لوگون» تعریف شده؛ «زئون» یعنی حیوان و «لوگون» یعنی چیزی که خرد دارد. بنابراین از این دیدگاه انسان چیزی نیست جز «حیوان با خرد». به اعتقاد کریمی این جمله نکتهٔ مغفول و ظریفی را در خود پنهان کرده: «دنیای غرب در واقع انسان را تکساحتی میداند. اما در جهانبینی قرآنی، انسان موجودی دو ساحتی و متشکل از روح و جسم است. همین تعریف از انسان، کل مدینهفاضله و معماری و شهرسازی و هنر غرب را از ما متفاوت میکند. چون در مدینه فاضلهٔ انسانِ قرآنی، همه چیز برای خدا و عبودیت است. ولی در مدینهفاضلهٔ غرب همه چیز برای انسان و خودخواهی تعریف شده و این به معنای تفردگرایی یا همان آرمانشهر لیبرال است.»
پینوشت: «لیبرال» از ریشهٔ «لیبرتی» به معنی آزادی است و عمدتاً در آزادیهای سیاسی و اجتماعی کاربرد دارد. یکی از معانی رایج و سازگار با مفهوم لیبرال «گسستن از قید و تکلیف» است. مهمترین ویژگی این مکتب، فردگرایی، تکلیفستیزی و گسترش آزادی فردی تا آخرین حد ممکن است.
سکوهای کنار درب خانه، یا «پیرنشین» نمود معماریِ احترام به انسانهاست که دیگر بهندرت دیده میشوند
پیرنشینهایی که عمرشان تمام شد
آرمانشهر انسان تکساحتی یا همان حیوان با خرد چگونه است؟ نیازی به مساجد شهری، اتاق نماز یا نمادهای مذهبی دارند؟ نمود معماریِ احترام به انسانها را میتوان در پیرنشین یا سکوهای جلوی خانههای سنتی ایران دید. آیا بهنظر شما در آرمانشهر تفردگراها، که در آن هیچکس جز خودشان اهمیت ندارد، میتوان از پیرنشین و احترام به دیگران سخن گفت؟ برای همین عمر پیرنشینها تمام شد.
کریمی با بیان این نکات میگوید: «در آرمانشهر لیبرالها تبدیل شدن کوچهها به بازار و افزایش مصرفگرایی اتفاق خوبی است؛ چون تأکید بر عدالت تبادلی است. در عدالت تبادلی، قانون بسترهایی را تأمین میکند تا افراد قدرتمند بتوانند به خواستهها و ترجیحات شخصی خود برسند؛ و فقر، نابرابریهای اجتماعی، بیکاری و... به کلی از بحث عدالت خارج میشود. اما در آرمانشهر قرآنی، رویکرد عدالت توزیعی است؛ یعنی سرمایهٔ کشور باید بین همهٔ مردم آن کشور توزیع شود.».
رفاه برای ثروتمندان، ایدهٔ آرمانشهر لیبرال
کریمی در تشریح عدالت تبادلی میگوید: «فقط ثروتمندان حق داشتن بیمارستانهای خوب، دانشگاهها و مدارس خوب، کتابخانههای بزرگ، خانههای بزرگ، شهرکهای زیبا، پارک و میزان بالای شاخص سبزینگی، و در کل حق داشتن امکانات و رفاه اجتماعی را دارند. مردم عادی در این آرمانشهر حتی حق داشتن یک خانهٔ خوب را هم ندارند، چه برسد به رفاه و جایگاه شهروندی. در این آرمانشهر مردم عادی باید خارج از شهر و در آپارتمانهای کوچک زندگی کنند که حیاط و آسمان و هیچ امکاناتی ندارند. چون فقط باید به ضرورتهای معیشت و زیستی فکر کنند و برای رسیدن قدرتمندان به امیالشان تلاش کنند.»
لیبرالها فقرا را بیعرضه و عناصر مضر میدانند!
در دنیای لیبرال، دولت باید بسترهایی برای ترجیحات ثروتمندان تأمین کند، نه اینکه برای فقرا خانه، مسجد، بیمارستان و... بسازد. در دنیای لیبرالها انسانهای بهدنیانیامده هم اهمیت ندارند چه رسد به تربیت نسلهای آینده و تأثیر معماری و شهرسازی بر سبک زندگی: «در این دیدگاه، آینده، فرضی و ناموجود است و به لحاظ اخلاقی، فقط تا آنجا اهمیت دارد که به آیندهٔ نسل کنونی مربوط میشود، نه نسلهای بیشمار و هنوز بهدنیانیامده. بنابراین، حالتهای سهگانهٔ زمان فقط به زمان حال تقلیل مییابد و به لحاظ اخلاقی، فقط دعاوی حال یا آیندهٔ نسل زنده مدنظر قرار میگیرد.».
در مکتب لیبرال به افراد فقیر به چشم افراد بیعرضه نگاه میکنند و نجاتشان را برای روند تکاملی جامعه مضر میدانند. کریمی با اشاره به این دیدگاه میگوید: «لیبرالها معتقدند و اینچنین بیان میدارند که باید افراد فقیر را حذف کرد و بیرون انداخت. بنابراین باید برای رعیت فقط در حدی هزینه کرد که زنده بمانند و توانایی کار برای ثروتمندان را داشته باشند. در این مکتب خدای مردم، رفاه، سبک زندگی، معماری، زیبایی شهری، اخلاقگرایی در شهرسازی و...برای مردم اهمیتی ندارد.».
پس میتوان نتیجه گرفت در این مکتب، بیخدایی برای مردم بهترین سبک زندگی است. چون دنیای لیبرال خدایی جز ثروتمندان ندارد و ثروتمندان باید خدای مردم عادی باشند. پس هرچه انسانها از خدا دوری کنند برای این آرمانشهر بهتر است.
در خانههای 25متری امکان تحقق سبک زندگی ایرانی اسلامی وجود ندارد!
خانهٔ ۲۵متری ایدهای برای آرمانشهر لیبرال، نه آرمانشهر مهدوی
به اعتقاد کریمی سؤال این نیست که آشپزخانهٔ اپن بهتر است یا بسته؟ سؤال این است که آیا در جمهوری اسلامی، آرمانشهر مهدوی و اسلامی باید هدف باشد یا آرمانشهر لیبرالها؟ «مردم معمولی، ولینعمت و عزیز خداوند هستند و ریلگذاری باید در جهت دوری از آرمانشهر لیبرال باشد. این عمل بهصورت خودکار بسیاری از معضلات معماری و شهرسازی کشورمان را حل خواهد کرد و مردم را به سبک زندگی اسلامی هدایت میکند.».
در آرمانشهر لیبرالها مردم یا همان کارگران قدرت، باید در خانههای 25متری حاشیهٔ شهر زندگی کنند. اما در این خانهها امکان تحقق سبک زندگی اسلامی که تأکید رهبر انقلاب است وجود ندارد! در این خانهها امکان افزایش تعداد فرزندان، تفکیک فضای عمومی و خصوصی، ایجاد محرمیت، داشتن حیاط، آشپزخانهٔ وسیع و حوض، امکان مشاهدهٔ آسمان و پرندگان، و آیتهای الهی وجود ندارد. در حالی که موارد مذکور توصیه و تأکید دین ماست. کریمی با این مثال میگوید: «معضل اصلی معماری و شهرسازی کشور، آشپزخانهٔ اپن یا بسته نیست. بلکه جلوگیری از نفوذ رویکرد لیبرال است.»
ادامه دارد...
منبع: فارس
کلیدواژه: معماری اسلامی شهرسازی اسلامی معماری ایرانی اسلامی آرمانشهر مهدوی حسین کریمی معماری و شهرسازی سبک زندگی جهان بینی لیبرال ها انسان ها خانه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۷۸۵۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کشف تاریخ ۴۵۰۰ ساله در زابل
باستانشناسان در کاوش آموزشی تپه «پیرزال سیستان»، بقایای معماری به قدمت حدودی ۴۵۰۰ سال پیش را کشف کردند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، باستانشناسان در کاوش آموزشی تپه «پیرزال سیستان»، بقایای معماری به قدمت حدودی ۴۵۰۰ سال را کشف کردند و حسین سرحدی، عضو هیئت علمی دانشگاه زابل و سرپرست دومین فصل کاوش آموزشی دانشگاه زابل در تپۀ «پیرزال» سیستان در این باره اظهار کرد: این معماری شامل بقایای ساختمانی یک خانه در لایه اول این محوطه است؛ این خانه متشکل از تعدادی اتاق در حاشیه جنوبی یک حیاط مرکزی است.
کاوشهای اخیر بیانگر وجود یک کوچه است که احتمالاً این ساختمان را به ساختمانها یا خانههای دیگر مرتبط میکرده است؛ بقایای این کوچه در ضلع شمالی کارگاه ۳ نشاندهنده توسعه ساخت و ساز در دوره آخر عصر مفرغ سیستان است؛ در این فصل، که کارگاه شماره ۳ به ابعاد ۱۰ در ۱۰ متر کاوش شد، سفالهایی متعلق به حدود ۴۳۰۰ سال پیش، اشیاء گلی شامل پیکرکها و اشیاء شمارشی نیز کشف شد.
تپه پیرزال در ۶۰ کیلومتری جنوب زابل در استان سیستان و بلوچستان قرار دارد و در سال ۱۳۸۷ در فهرست آثار ملی ثبت شده است؛ این تپه در سال ۱۴۰۲ از طرف دانشگاه زابل برای آموزش دروس عملی باستانشناسی به دانشجویان این رشته در دانشکده هنر و معماری، برای فصل دوم کاوش شد که مهمترین یافتههای آن، یک سازه معماری متعلق به دوره چهارم عصر مفرغ سیستان (حدود ۲۵۰۰ تا ۲۳۰۰ پیش از میلاد) بود، که شامل بقایای ساختمانی یک خانه در لایۀ اول این محوطه است.
بنا به یافتههای سطحی، به نظر میرسد «پیرزال» یکی از بزرگترین تپههای متعلق به فاز انتهایی عصر مفرغ سیستان است،
کد خبر 749225